loading...
جدیدترین ها
س م م بازدید : 113 پنجشنبه 17 تیر 1395 نظرات (0)
آخرین: چندی قبل دختر 22 ساله‌یی‌ به‌ نام‌ فهیمه‌ برای‌ رفتن‌ به‌ آموزشگاه‌ از منزل‌شان‌ در منطقه‌ شهران‌ خارج‌ شد و دیگر برنگشت‌. پدر فهیمه‌ كه‌ نسبت‌ به‌ سرنوشت‌ دخترش‌ نگران‌ شده‌ بود، به‌ كلانتری‌ 142 كن‌ رفت‌ و برای‌ یافتن‌ او تقاضای‌ كمك‌ كرد.
 
فردای‌ آن‌ روز پسر ناشناسی‌ با پدر فهیمه‌ تماس‌ گرفت‌ و گفت‌: ما دخترتان‌ را گروگان‌ گرفته‌ایم‌ و باید 450 هزار تومان‌ به‌ ما بدهید تا فهیمه‌ را آزاد كنیم‌. پدر فهیمه‌ قبول‌ كرد و شخا آدم‌ربا در میدان‌ صادقیه‌ تهران‌ قرار ملاقات‌ گذاشت‌ تا پول‌ درخواستی‌ را تحویل‌ بدهد و دخترش‌ را آزاد كند،اما ابتدا موضوع‌ را با پلیس‌ در میان‌ گذاشت‌. كارآگاهان‌ به‌ او توصیه‌ كردند، با كیف‌ پول‌ در سر قرار حاضر شود و منتظر رسیدن‌ آدم‌ربا بماند. ساعتی‌ پیش‌ از فرا رسیدن‌ زمان‌ ملاقات‌، ماموران‌ در اطراف‌ محل‌ قرار كمین‌ كردند. بدون‌ اینكه‌ دیده‌ شوند. اما پدر فهیمه‌ هر چه‌ به‌ انتظار ایستاد، خبری‌ از جوان‌ ناشناس‌ نشد.
 
او با ناامیدی‌ و اضطراب‌ به‌ خانه‌ برگشت‌ و همان‌ شب‌ جوان‌ ناشناس‌ در یك‌ تماس‌ تلفنی‌ به‌ او گفت‌: دخترت‌ هرگز به‌ خانه‌ برنمی‌گردد. دیگر منتظرش‌ نباشید. پس‌ از گفتن‌ این‌ جمله‌ فورا تلفن‌ را قطع‌ كرد. از سوی‌ دیگر، كارآگاهان‌ جست‌وجوی‌ گسترده‌یی‌ را برای‌ یافتن‌ دختر ربوده‌ شده‌ آغاز كردند تا اینكه‌ با گذشت‌ پنج‌ روز از این‌ ماجرا، فهیمه‌ با پدرش‌ تماس‌ گرفت‌ و گفت‌: من‌ در میدان‌ آزادی‌ منتظرت‌ هستم‌ و از چنگ‌ آدم‌ربایان‌ فرار كرده‌ام‌. ماموران‌ همراه‌ با پدر فهیمه‌ به‌ میدان‌ آزادی‌ رفتند و با دختر جوان‌ روبرو شدند. فهیمه‌ همان‌ موقع‌ همراه‌ ماموران‌ به‌ دایره‌ یازدهم‌ آگاهی‌ تهران‌ رفت‌ تا در آنجا شكایت‌ خود را مطرح‌ كند.
 
ماموران‌ كنجكاو بودند كه‌ بدانند چه‌ بلایی‌ بر سر فهیمه‌ آمده‌ و چگونه‌ به‌ تنهایی‌ برگشته‌ است‌. فهیمه‌ كه‌ بشدت‌ ترسیده‌ بود ماجرای‌ ربوده‌ شدنش‌ را چنین‌ تعریف‌ كرد: روز دوم‌ اسفندماه‌ از آموزشگاه‌ بیرون‌ آمدم‌ تا به‌ خانه‌ برگردم‌. در میدان‌ نور سوار خودرویی‌ شدم‌ كه‌ سه‌ سرنشین‌ داشت‌. هر سه‌ پسر جوانی‌ بودند كه‌ یكی‌ از آنها در صندلی‌ جلو و دیگری‌ در صندلی‌ عقب‌ نشسته‌ بود. جوان‌ سوم‌ هم‌ رانندگی‌ می‌كرد. در میانه‌ راه‌ پسر جوانی‌ كه‌ در صندلی‌ عقب‌ نشسته‌ بود، چاقویی‌ از جیبش‌ درآورد و به‌ پهلویم‌ فشار داد.
 
می‌خواستم‌ فریاد بزنم‌، اما دستهایش‌ را روی‌ دهانم‌ گذاشت‌ و مرا روی‌ صندلی‌ خواباند. آنها در تاریكی‌ شب‌ به‌ سمت‌ یافت‌آباد راه‌ افتادند و مرا در منطقه‌ چهاردانگه‌ به‌ اتاقكی‌ در حاشیه‌ یك‌ زمین‌ كشاورزی‌ بردند. به‌ آنها التماس‌ كردم‌ كه‌ با من‌ كاری‌ نداشته‌ باشند، اما هر سه‌ با زور وحشیگری‌ به‌ من‌ تجاوز كردند و بعد مرا در اتاقی‌ انداختند و زندانی‌ام‌ كردند.
 
فردای‌ آن‌ روز هم‌ دو جوان‌ افغانی‌ كه‌ كارگر زمین‌ كشاورزی‌ بودند به‌ سراغم‌ آمدند و به‌ من‌ تجاوز كردند. چند بار می‌خواستم‌ خودم‌ را بكشم‌، اما نشد. مدت‌ چهار شبانه‌ روز در آن‌ خانه‌ كوچك‌ زندانی‌ بودم‌، تا اینكه‌ روز پنجم‌، سه‌ پسر جوان‌ برای‌ انجام‌ كاری‌ از آنجا رفتند، ساعتی‌ بعد به‌ سراغ‌ یكی‌ از كارگران‌ افغانی‌ رفتم‌ و با دادن‌ مقداری‌ پول‌ و زنجیر طلایم‌ از او خواستم‌ كه‌ یك‌ اتومبیل‌ برایم‌ بگیرد. او هم‌ پذیرفت‌ و با گرفتن‌ پول‌ و زنجیر طلا مرا سوار اتومبیل‌ كرد تا از آنجا بروم‌… بعد از صحبت‌ های‌ فهیمه‌، كارآگاهان‌ به‌ منطقه‌ چهاردانگه‌ رفتند و دو كارگر افغانی‌ به‌ نام‌ اوصف‌ و شكور و پسرجوانی‌ به‌ نام‌ مصطفی‌ )19ساله‌( را كه‌ راننده‌ اتومبیل‌ بود، دستگیر كردند.
 
اوصف‌ و شكور به‌ تجاوز به‌ دختر جوان‌ اعتراف‌ كردند و مصطفی‌ در بازجویی‌ اولیه‌ گفت‌: من‌ راننده‌ بودم‌ و از ماجرای‌ آدم‌ربایی‌ خبر نداشتم‌ و یكی‌ از دوستانم‌ به‌ من‌ گفته‌ بود كه‌ در منطقه‌ میدان‌ نور با دوست‌ دخترش‌ قرار دارد. من‌ هم‌ با آنها رفتم‌، اما وقتی‌ دختر جوان‌ سوار ماشین‌ شد. دوستم‌ با چاقو او را تهدید كرد و به‌ زمین‌ كشاورزی‌ برد. اما همین‌ جوان‌ در بازجویی‌های‌ بعدی‌ اعتراف‌ كرد كه‌ او نقشه‌ آدم‌ربایی‌ را می‌دانسته‌ و به‌ دختر جوان‌ هم‌ تجاوز كرده‌ است‌. كارآگاهان‌ با اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌، یكی‌ از همدستان‌ او به‌ نام‌ داود را كه‌ در ربودن‌ فهیمه‌ شركت‌ داشت‌ دستگیر كردند.
 
اما هنوز سومین‌ جوان‌ فراری‌ است‌. پرونده‌ این‌ آدم‌ربایی‌ به‌ شعبه‌ 77 دادگاه‌ كیفری‌ استان‌ تهران‌ فرستاده‌ شد و دیروز در دادگاه‌ مصطفی‌ و همدستش‌ داود به‌ ربودن‌ دختر و تجاوز به‌ او اعتراف‌ كردند. اكنون‌ تلاشی‌ دوباره‌ برای‌ دستگیری‌ سومین‌ جوان‌ متجاوز آغاز شده‌ است‌ تا قاضی‌ دادگاه‌ حكم‌ خود را درباره‌ متهمان‌ صادر كند. بنا به گزارش خبرنگار ما؛ پرونده این جنایت سیاه كه با توجه به اقرار صریح ربایندگان دختر جوان به تجاوز به عنف به نظر مى رسد آنان با مجازات اعدام روبرو شوند به شعبه ۷۷ دادگاه كیفرى استان تهران ارجاع شده است وقرار است ۵ قاضى به اتهامات هولناك عاملان جنایت سیاه رسیدگى كنند.
س م م بازدید : 111 پنجشنبه 17 تیر 1395 نظرات (0)

قتل وحشتناک كسانی كه حوالی ظهر دوشنبه گذشته برای بنزین زدن به پمپ بنزین خیابان پاسداران رفته بودند شاهد كشته شدن زنی توسط شوهرش بودند.اعتماد نوشت: براساس این گزارش، سرهنگ كارآگاه آریا حاجی‌زاده اظهار داشت: «حوالی ظهر روز 24 مرداد ماه جاری مرد میانسالی با ضربات چاقو همسر خود را مجروح كرد و پس از آن نیز دست به خودزنی زد».

 
 
وی افزود: «با وجود حضور عوامل اورژانس در محل حادثه و انتقال هر دو مجروح به بیمارستان و با وجود اقدامات تیم پزشكی مریم، همسر این مرد، در اثر خونریزی شدید جان خود را از دست داد.»با اعلام خبر قتل «مریم» توسط شوهرش قاسم، پلیس آگاهی و قاضی كشیك ویژه قتل دادسرای جنایی تهران، عوامل اداره دهم پلیس آگاهی و قاضی رسولی بازپرس شعبه پنجم ویژه قتل دادسرای امورجنایی تهران در محل حادثه حضور یافتند
 
 
و پرونده جهت تحقیقات تخصصی در اختیار كارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.بنابه گزارش های به دست آمده همگی شاهدان با بیان اظهاراتی مشابه عنوان كردند كه در روز حادثه ناگهان صدای جیغ زنی را شنیدند و به محض حضور در محل بدن خون‌آلود زنی كه روی زمین افتاده بود را دیدند كه در كنار او مرد میانسالی كه چاقویی در دست داشت و از ناحیه شكم دچار خونریزی شده بود، افتاده بود.
 
 
بنابه اظهارات شاهدان عینی این مرد در حالی كه نقش بر زمین شده بود دایما فریاد می‌زد كه همسرش مریم را كشته است.براساس اطلاعات به دست آمده از شاهدان صحنه جنایت و قطعی اعلام شدن ارتكاب جنایت از سوی قاسم كه همسرش مریم را به قتل رسانده است قرار بازداشت موقت این مرد از سوی مقام قضایی صادر شد.گفتنی است با تكمیل اقدامات درمانی متهم جهت انجام تحقیقات درباره انگیزه ارتكاب جنایت به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل خواهد شد.
س م م بازدید : 198 پنجشنبه 17 تیر 1395 نظرات (0)
اس ام اس عاشقانه آغوش
آغوش گرم تـــــو
مهر باطلی ست بر همه ی سردی های روزگار . .


* * * * * * اس ام اس عاشفانه و زیبای در آغوش گرفتن * * * * * *

 

در آغـــوشم که میگیری حلقه ی دستانت به دور کمرم حلقه ای ست از جنس “نیاز” . . .
و “ناز” من این چشمانم است که با هر پلک زدن تو را هوایی میکند . . . !
.
.
.

من “کوهی” از دردم
بـــیا مرا در آغــوش بـــگیر
بــگذار
تـــمام غم هایم در عــظمت آغوشت “کاه” شـــود… !
.
.
.

از عجایب عشق: تنها همان آغوشی آرامت میکند که دلت را به درد می آورد.
.
.
.

وقتى در آغوشم آرام میگرفت…
چشمانش را میبست…
نمیدانم از احساسش بود…
یا خود را در آغوش دیگرى تصور میکرد!!!
.
.
.

قصه ازآنجاشروع شدکه…خیلی عصبانی بود،گفت اگه دوستم داری ثابت کن ،گفتم چه جوری ،تیغ روبرداشت وگفت رگتو بزن،گفتم مرگ وزندگی دست خداست،گفت پس دوستم نداری،تیغو برداشتم ورگموزدم وقتی داشتم توآغوش گرمش جون میدادم اروم زیرلب گفت، اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی.


* * * * * * اس ام اس عاشفانه و زیبای در آغوش گرفتن * * * * * *

 

حسود نیستم…
اما گاهی بدجور حسودی میکنم به آن هایی که
شب ها در آغوش خـــیالی یکدیگر به خواب می روند…
.
.
.

زیــباترین معــاشقه , آغوش است…
زمانی که عاشق تمام معشوق را در برمیگیرد…!
.
.
.

آغــوشت بوی تلخ که هیچ , بوی غرور میدهد !
و چه لذت بخش است که ریه هایم از عطر مردانگی ات پر شود . . . !
.
.
.


* * * * * * اس ام اس عاشفانه و زیبای در آغوش گرفتن * * * * * *
 

قــفل دستانت را بـــگشا
آنقدر خسیس مــباش !
فقط کمی آغوش میخواهم همین . . .
.
.
.

گاهی اوقات آنقدر دلــت گرفته و آنقدر خــسته ای که مـــحتاج یـــک آغوش میشوی . . . حتی یک آغوش خیـــالی . . .

* * * * * * اس ام اس عاشفانه و زیبای در آغوش گرفتن * * * * * *

“بیــا بــغــلم”
به راستی چه سحر و جادویی ست در این دو کلمه ؟
که شنیدنش در اوج غم ها عجیب آدم را آرام میکند . . .
.
.
.

دیگر بالش هم
آغـــوش مرا دوست ندارد…
این را از گل های پژمرده شده ی روی لباسش فهمیدم…
.
.
.

دریا که آغوش تــــو باشد
من شــناگری میشوم مبتدی!
مرا رهــا کن
بــگذار غرق شوم در این دریــای پــراحســاس…

تعداد صفحات : 55

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 116
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 66
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 192
  • بازدید ماه : 552
  • بازدید سال : 7,795
  • بازدید کلی : 190,207